راوی قصههای قرآنی و رتبه نخست کشوری در قرائت قرآن کریم
«عباسعلی عابدینیا» مددجوی ۷۴ ساله کمیته امداد بدون برخورداری از سواد رسمی و مکتبی، در مسابقات کشوری قرآن در رشته قرائت مقام اول را کسب کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی کمیته امداد، توانمندسازی مددجویان یک هدف اساسی در برنامههای کمیته امداد است که به همین منظور سه راهبرد ایجاد اشتغال، تامین مسکن و ارتقای فرهنگ خودباوری مددجویان پیشبینی شده است.
به طور قطع بهرهمندی از فرهنگ نورانی قرآنی و اتکال به ذات اقدس الهی، راهگشای همگان در تحقق خودباوری و اعتماد به نفس افراد به شمار میرود. در همین راستا کمیته امداد در برنامههای فرهنگی خود مشوق و مبلغ کلام الهی است و همه ساله مسابقات قرآنی را در میان جامعه تحت حمایت برگزار میکند. اگرچه بسیاری از مددجویان این نهاد پا را فراتر گذاشته و در کنار عمل به قرآن، به حفظ و قرائت آیات نورانی آن نیز اقدام میکنند.
یکی از این افراد «عباسعلی عابدینیا» مددجوی ۷۴ ساله اهل روستای میریک (از توابع مرکزی شهر بیرجند در خراسان جنوبی) است که بدون بهرهمندی از سواد رسمی خواندن و نوشتن موفق به حفظ کلام الله مجید شده است.
این مددجوی سالمند که صاحب پنج فرزند (سه پسر و ۲ دختر) است؛ حدود هشت سال است که به دلیل مشکلات معیشتی، کهولت سن و از کارافتادگی تحت حمایت کمیته امداد قرار گرفته است. او پیش از اینکه تحت حمایت قرار بگیرد کشاورز بوده ولی مشکلات قلبی و فشارخون او را خانهنشین کرده است.
آقای عابدینیا با وجودیکه حتی تحصیلات مکتبخانهای هم ندارد ولی حافظه خوبی در به خاطر سپردن مطالبی دارد که در گذشته میخوانده است به طوریکه در سال گذشته در مسابقات قرائت قرآن در کشور مقام اول و در قصهگویی مقام دوم را کسب کرده است.
او در ارتباط با این استعداد خدادادی و اینکه چگونه به وجود آن پی برده میگوید که در زمان ما مدرسه نبود و بچهها به مکتبخانه میرفتند و من هم مثل همه در حدود ۶ -۷ سالگی به مکتب رفتم ولی پس از یکماه به دلیل سختگیری استاد آن را رها کردم. از آنجاییکه پدرم اهل مطالعه و کتاب بود و خودم نیز از کودکی به آن علاقه داشتم خواندن را از پدرم یاد گرفتم و فراوان کتاب میخواندم از کتب داستانی گرفته تا قرآن، شعر، داستان و .... .
در همان دورانی که به مرور خواندن را یاد میگرفتم متوجه شدم که حافظه قوی دارم و هر چه میخوانم را به راحتی به خاطر میسپارم اما با وجود این همچنان نوشتن نمیدانستم تا اینکه به خدمت سربازی رفتم و دیدم که نوشتن نامه در این دوران چقدر مهم است.
آقای عابدینیا در ادامه عنوان میکند که با توجه به نیازی که در یادگیری در نوشتن در دوران سربازی در خودم دیدم فکری به سرم زد و آن هم این بود که مدرسهای در نزدیکی پادگان محل خدمتم قرار داشت و دست بر قضا آموزش شبانه هم داشت بروم و نوشتن بیاموزم پس با هماهنگی با فرمانده پادگان و مدیر مدرسه از ۷ بعد از ظهر تا ۹ شب به آنجا رفته و نوشتن را هم در آن مقطع آموختم.
این مددجوی پرتلاش در خصوص فعالیتهای فعلی خود هم میگوید: الان بهدلیل مشکلاتی که برای سلامتیام به وجود آمده کار چندانی از دستم برنمیآید و بیشتر خانهنشین هستم ولی هر زمانی که به مسجد روستا بروم و روحانی در مسجد نباشد برای نمازگزاران سخنرانی کرده و یا مداحی میکنم.
در مواردی هم پیش میآید که در روستا در جمع بچهها برایشان قصه میگویم؛ البته باید بگویم همه این موارد را از حفظ میخوانم و هیچکدام را از روی مطلبی نمیخوانم، ممکن است مطلبی را ۵۰ سال پیش خوانده باشم ولی به محض اینکه شروع میکنم تا پایان آن را به یاد آورده و نقل میکنم.
وی مطالعه کتابهایی در مضامین واقعه کربلا، قصص الانبیاء و مدح ائمه را از مهمترین علاقهمندیهای خود عنوان میکند و میگوید: امیدوارم بتوانم آنچه در ذهن و یاد خود دارم سینه به سینه به نسلهای بعدی و کودکان روستا انتقال دهم زیرا این مضامین پر مغز در طول زندگی و سختیهای روزگاران چراغ راه من بود و توانست مرا به سمت موفقیت و روشنی هدایت کند.